English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (57 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrilateral U چهار ضلعی
foursquare U چهار ضلعی
quadrilaterals U چهار ضلعی
tetrahedral U چهار ضلعی
tetragon U چهار ضلعی
quadrangles U چهار ضلعی چهارگوشه
quadrangle U چهار ضلعی چهارگوشه
diagonal U قطر چهار ضلعی
equilateral quadrilateral U چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
rhombus U چهار ضلعی متساوی الاضلاع [ریاضی]
angular capital U [نوعی سرستون چهار ضلعی یونی]
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
Temerchin motife U نگاره تمرچین [این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
regular solid U کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
quadruples U چهار لا
quadrilaterals U چهار بر
quadrilateral U چهار بر
quadrupling U چهار لا
quadruple U چهار لا
tetrad U چهار
quadrupled U چهار لا
tetragon U چهار بر
quadrupeds U چهار پا
quadrate U چهار یک
quatre U چهار
quartile U چهار یک
four U چهار
quadruped U چهار پا
quarter U چهار یک
the cardinal humours U چهار ابگونه
squares U چهار گوش
tetrahedral U چهار وجهی
tetravalent U چهار بنیانی
tetratomic U چهار اتمی
gallops U چهار نعل
the four seasons U چهار فصل
galloped U چهار نعل
gallop U چهار نعل
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
tetrahedron U چهار وجهی
square U چهار گوش
tetrastichous U چهار جزیی
tetrastich U چهار بیتی
tetrasporous U چهار هاگی
tetravalent U چهار فرفیتی
tetrasporic U چهار هاگی
squaring U چهار گوش
tetrapod U پروانه چهار پا
double breasted U کت چهار دکمه
tetraphyllous U چهار برگه
tetrameter U چهار وزنی
quadrant U چهار یک دایره
tetramerous U چهار جزیی
cross legged U چهار زانو
squared U چهار گوش
quadruple U چهار گانه
all fours U چهار دست و پا
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
four U عدد چهار
quadrangular U چهار گوشه
footstool U چهار پایه
footstools U چهار پایه
quadrant U چهار گوش
quadrivalent U چهار ارزشی
quadrivalent U چهار بنیانی
tetrasyllabic U چهار هجائی
quadrisyllabic U چهار هجائی
quadrifid U چهار شکافی
quadrate U چهار گوش
quadrilateral U چهار جانبه
quadrilaterals U چهار جانبه
backfour U چهار مدافع
qyaternary U چهار تایی
quadruple U چهار تایی
quadrupled U چهار گانه
quadrupled U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
quadruples U چهار تایی
quadrupling U چهار گانه
quadrupling U چهار تایی
tetragon U چهار گوشه
quadric U چهار تایی
tetradactylous U چهار پنجهای
tetrad U چهار عنصری
quadripartite U چهار جزئی
tertramerous U چهار جزئی
square dome U چهار طاقی
point four U اصل چهار
quadraple U چهار برابر
quadruplets U چهار گانه
four cycle U چهار چرخه
quad U چهار گوش
four pole U چهار قطبی
creep U چهار دست و پا
all eyes U چهار چشمی
quadruplet U چهار گانه
Wednesdays U چهار شنبه
Wednesday U چهار شنبه
four dimensional U چهار بعدی
four way U چهار راه
four way U چهار لولهای
close U چهار گوشه
quads U چهار گوش
four o'clock U ساعت چهار
long legged U چهار پایه
quads U چهار قلو
intersection U چهار راه
quad U چهار قلو
intersections U چهار راه
square wave U موج چهار گوش
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
teragram U واژه چهار حرفی
space time U دستگاه چهار بعدی
four-wheel drive U محرک چهار چرخ
scow U قایق چهار گوش
cloverleaf U چهار راه اتوبان
Italian roof U بام چهار طرفه
estipite U ستون چهار گوش
four powns attack U حمله چهار پیاده
terrachord U یک رشته چهار پردهای
phantomed cable U کابل چهار سیمی
impale U چهار میل کردن
impaled U چهار میل کردن
impales U چهار میل کردن
impaling U چهار میل کردن
quad U در معنای چهار بار
tetrachromatism U دید چهار رنگی
quadripartite U چهار تایی چهارسویی
cloverleaf U چهار راه شبدری
quadded cable U کابل چهار سیمی
cardinal points U چهار جهت اصلی
gridiron U شبکه چهار خانه
four pictures test U ازمون چهار تصویر
four wheel drive U محرک چهار چرخ
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke engine U موتور چهار زمانه
quadruple fission U انشقاق چهار برابر
skate U ماهی چهار گوش
skated U ماهی چهار گوش
skates U ماهی چهار گوش
quadruple address U با نشانی چهار کانه
quadrumvirate U انجمنی مرکب از چهار تن
quatrain U شعر چهار سطری
quatrains U شعر چهار سطری
it is four months old U چهار ماهه است
quadrisyllable U کلمه چهار هجائی
it is 0 minutes past four U ده دقیقه از چهار می گذرد
inclosure U چهار دیواری حصار
graticule U چهار خانه کردن
quadrennial U چهار سال یکبار
quadrilateral U مربوط به چهار گوش
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
quartan U چهار روز یکبار
four terminal network U شبکه چهار قطبی
four wheel brake U ترمز چهار چرخ
four wire circuit U مدار چهار سیمه
creep U چهار دست و پا رفتن
creeps U چهار دست و پا رفتن
fourfold U چهار برابر چهارگانه
quatrefoil U ارایش چهار پردهای
aft spring U طناب شماره چهار
fourth degree of readiness U امادگی درجه چهار
stool U کرسی [سه یا چهار پایه]
magnetic quadrupole U چهار قطبی مغناطیسی
quaternion U بخش چهارگانه چهار
quadrilles U شطرنجی چهار گوش
quadrilaterals U مربوط به چهار گوش
full edged U چهار تراش کامل
jct U مخفف چهار راه
round-the-clock U بیست و چهار ساعته
four blade beater همزن چهار تیغه
d.'s bedpost U چهار گشنیزی یا خاج
tetrandrous U دارای چهار کاسبرگ
four high rolling stand U خان چهار غلطکی
tetrameter U شعر چهار وتدی
four knight's game U بازی چهار اسب
cyrb roof U شیروانی چهار ترک
double pair royal U چهار برگ یکجور
four high rolling stand U مقام چهار غلطکی
four gear drive U گیربکس چهار دنده
twice is U 2 ضرب در 2 میشود چهار
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
four core cable U کابل چهار سیمه
delire a quatre U هذیان چهار نفری
Wednesdays U هر چهار شنبه یکبار
Wednesday U هر چهار شنبه یکبار
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com